«فروغی از یکسو در محیطی آکنده از تملق رشد کرد و از سوی دیگر از موقعیت و اعتبار پدر بهرهمند شد؛ به گونهای که هم لقب ذکاءالملک و هم ریاست مدرسه سیاسی را پس از پدر به ارث برد.» فهیمه نظری: نشست نقد و بررسی کتاب «سیرت فروغی» روز چهارشنبه ۱۹ آذرماه با حضور ناصرالدین […]
«فروغی از یکسو در محیطی آکنده از تملق رشد کرد و از سوی دیگر از موقعیت و اعتبار پدر بهرهمند شد؛ به گونهای که هم لقب ذکاءالملک و هم ریاست مدرسه سیاسی را پس از پدر به ارث برد.»
فهیمه نظری: نشست نقد و بررسی کتاب «سیرت فروغی» روز چهارشنبه ۱۹ آذرماه با حضور ناصرالدین پروین، مؤلف کتاب، و محبوبه جودکی، عضو هیأت علمی دانشنامه جهان اسلام، برگزار شد. این نشست پنجمین جلسه از سلسله نشستهای نقد کتابِ گروه پژوهشهای منابع ایرانشناسی و اسلامشناسی سازمان اسناد و کتابخانه ملی بود و با دبیری علمی علیمحمد طرفداری، استادیار تاریخ، شکل گرفت.
علیمحمد طرفداری در ابتدای جلسه با اشاره به موضوع نشست، کتاب «سیرت فروغی» را اثری «جدلی و پولمیک» خواند و گفت این کتاب در آخرین چاپ خود با عنوان فرعی «نویافتهها و ناگفتنیها» منتشر شده و به بررسی کارنامه و زندگی سیاسی محمدعلیخان فروغی، ذکاءالملک، از چهرههای برجسته و بحثبرانگیز تاریخ معاصر ایران میپردازد.
طرفداری در ادامه با تأکید بر دوگانگی داوریها درباره فروغی اظهار کرد: فروغی همچون بسیاری از رجال سیاسی تاریخ معاصر، همواره محل قضاوتهای متناقض بوده است؛ از یکسو به عنوان شخصیتی علمی و فرهنگی مورد ستایش قرار گرفته و از سوی دیگر، عملکرد سیاسی او با نقدهای جدی همراه بوده است. به گفته او، کتاب «سیرت فروغی» نیز دقیقاً در همین نقطه ایستاده و به واسطه تمرکز بر «سیرت» سیاسی فروغی، واکنشها و داوریهای تند و گاه متضادی را در میان اهل فرهنگ و اندیشه برانگیخته است.

طرفداران فروغی دعوت ما را رد کردند!
طرفداری با اشاره به تلاش برگزارکنندگان برای دعوت از منتقدان کتاب یادآور شد که اگرچه از منتقدان دیدگاههای مؤلف برای حضور در نشست دعوت شده، اما این دعوتها با استقبال مواجه نشده است. با این حال، به گفته طرفداری، نقدها و داوریهای مخالفان کتاب در سالهای اخیر به اندازه کافی در فضای فکری و رسانهای مطرح شده و شناختهشده است.
دبیر علمی نشست هدف از برگزاری چنین جلساتی را فراهم کردن زمینه گفتوگوی علمی و انتقادی دانست و تصریح کرد که این نشستها در پی آن هستند تا از قالبهای صرفاً ستایشآمیز در نقد کتاب فاصله بگیرند. او تأکید کرد: انتخاب آثاری از این دست، آگاهانه و با هدف ایجاد امکان بحث جدی و تضارب آرا صورت میگیرد، حتی اگر این مسیر با واکنشها و داوریهای تند همراه باشد.

فروغیِ پدر شخصیتی متملق بود
ناصرالدین پروین، پژوهشگر تاریخ معاصر و مؤلف کتاب «سیرت فروغی»، به عنوان سخنران دوم نشست، سخنان خود را با اشاره به پیشینه پژوهشیاش آغاز کرد و گفت، حوزه اصلی فعالیت او تاریخ روزنامهنگاری است و تحصیلات دانشگاهیاش نه در رشته تاریخ، بلکه در علوم ارتباطات و جامعهشناسی سیاسی بوده است. به گفته پروین، پژوهشی که او در این حوزه آغاز کرده، اکنون نزدیک به ۴۷ سال ادامه یافته و در خلال آن با شخصیتهایی روبهرو شده که تأثیر تاریخی ماندگاری در زمان خود و دورههای بعد داشتهاند.
پروین با اشاره به آثار پیشین خود افزود که در این مسیر کتابهایی درباره محمدعلی جمالزاده و ملکالشعرای بهار نوشته و مقالات متعددی نیز درباره چهرههای تاریخ معاصر منتشر کرده است. او ادامه داد که یکی از نقاط آغاز توجهش به خاندان فروغی، روزنامه «تربیت» بوده؛ روزنامهای که به سردبیری محمدحسین اصفهانی، معروف به ذکاءالملک، پدر محمدعلی فروغی، منتشر میشد. به باور او، درباره نقش فرهنگی ذکاءالملک پدر اغراقهای فراوانی صورت گرفته و وی شخصیتی متملق بوده است «بنده با او هم نظر مثبتی ندارم. ایشان یک فرد بسیار متملقی بود که چند تا از شعرهایش را من در همین کتاب آوردهام که مثلا خطاب به ناصرالدینشاه روز عید قربان میگوید: چرا گوسفند میکشی؟! بیا منو بکش، قربانی کن و…»
محمدعلی فروغی در جریان جنبش مشروطه غایب بود
این پژوهشگر با ترسیم فضایی که محمدعلی فروغی در آن پرورش یافت، تأکید کرد که فروغی از یکسو در محیطی آکنده از تملق رشد کرد و از سوی دیگر از موقعیت و اعتبار پدر بهرهمند شد؛ به گونهای که هم لقب ذکاءالملک و هم ریاست مدرسه سیاسی را پس از پدر به ارث برد. پروین همچنین مدعی شد که محمدعلی فروغی در جریان جنبش مشروطه عملا غایب است و بر اساس بررسیهای او، نام و نقشی از فروغی در آن مقطع تاریخی دیده نمیشود، در حالی که پس از آغاز سلطنت محمدعلیشاه، به مناصب مهم دولتی دست مییابد. «محمدعلی فروغی در جنبش مشروطیت غایب است. هیچ جا نامی از او نیست… همه پناه برده بودند به سفارت و… دنبالشان بودند و در باغ شاه میبردند اعدامشان میکردند… ایشان مثل اینکه در خانه نشسته بوده. هیچگونه نشانی از ایشون نیست، و در زمان محمدعلی شاه هست که لقب ذکاء الملک میگیره و به جای پدر رئیس مدرسه سیاسی میشود.»
به گفته پروین، فروغی در ادامه فعالیت سیاسی خود نقشهایی ایفا میکند که به باور او در نوع خود بیسابقه است؛ ازجمله مشارکت در به قدرت رسیدن سه پادشاه: «اول از همه ناصرالملک [نایبالسلطنه احمدشاه]، من اینجا در این چاپ جدید، سندی آوردهام که در لژ فراماسونری نشستهاند و در مورد حمایت از ناصرالملک قراگوزلو که خودش از فراماسونهای برجسته است و اصلا در انگلیس فراماسون شده، تصمیم گرفتند که از او دفاع کند، اولین امضا هم متعلق به آقای فروغی است. دومی هم که رضاشاه است و سومی محمدرضا شاه.»
مؤلف «سیرت فروغی» تصریح کرد که هرآنچه در کتاب آمده مستند است و مخالفت با آن نیز باید بر مبنای سند و پژوهش صورت گیرد. او در ادامه به واکنشهای داخلی و خارجی نسبت به کتاب پرداخت و گفت در خارج از ایران، برخی میکوشند تصویری از فروغی بهعنوان «فرهیختهای در کنار دیکتاتور مصلح» ارائه دهند و در داخل نیز گروهی از سر دلبستگی عاطفی و علاقه شخصی به دفاع از او برمیخیزند.
پروین با انتقاد از برخی مدافعان فروغی، آثار علمی او را نیز مورد بررسی انتقادی قرار داد و اظهار کرد که برخی نوشتههای منتسب به فروغی، بهویژه در حوزههایی چون فلسفه و سیاست مثل «سیر حکمت در اروپا»، عمدتا برگرفته از جزوههای درسی فرانسوی بوده و فاقد ارجاعات علمی دقیق است. او البته تأکید کرد که فروغی در حوزه ادب فارسی اطلاعات قابل توجهی داشت، هرچند در این زمینه نیز از همکاری و کمک پژوهشگرانی چون یغمایی بهرهمند بوده است.
فروغی در موارد متعدد قانون را نقض کرده است
این پژوهشگر گفت مسئله اصلی او نه جنبه ادبی فروغی، بلکه عملکرد سیاسی اوست. به گفته پروین، آنچه باید معیار قضاوت قرار گیرد پایبندی به قانون اساسی است؛ قانونی که او از آن با تعبیر «ناموس یک کشور» یاد کرد و معتقد است فروغی در مقاطع مختلف آن را نقض کرده است.
پروین در بخش دیگری از سخنانش به سیاست خارجی دوره رضاشاه و نقش فروغی در معاهده سعدآباد پرداخت و این معاهده را به زیان منافع ایران دانست. به گفته او، نتیجه این سیاستها واگذاری امتیازات ارضی و تضعیف موقعیت راهبردی ایران بوده است، مسائلی که آثار و پیامدهای آنها بسیار فراتر از تصمیمات آنی آن دوره است.
وی در عین حال تأکید کرد که نقدهایش هیچگونه انگیزه شخصی یا خانوادگی ندارد و حتی به نزدیکی روابط خانوادگی خود با خاندان فروغی اشاره کرد. به گفته پروین، هدف او صرفا روشن کردن این پرسش است که در تاریخ ایران چه گذشته، چه تصمیماتی اتخاذ شده و این تصمیمها چه عواقبی برای آینده کشور داشتهاند.
ناصرالدین پروین در پایان این بخش از سخنان خود با یاد کردن بیتی از اوحدی («سیرت آن گذشتگان بشنو، چون شنیدی بنه اساسی نو») تصریح کرد که شناخت سیرت رجال گذشته ضرورتی تاریخی است تا بتوان بر پایه آن داوری دقیقتری داشت و برای آینده تصمیمهای آگاهانهتری گرفت. او تأکید کرد که کتاب «سیرت فروغی» بر اساس ارجاعات و اسناد تنظیم شده و همچنان از منتقدان میخواهد در صورت مخالفت، نقد مستند و مکتوب ارائه کنند تا زمینه بحث علمی جدی فراهم شود.
برخی از ستایشگران فروغی از سر علاقه و دلبستگی شخصی به دفاع از او میپردازند و این مسئله را امری احساسی دانست. گروهی دیگر، بهویژه در خارج از کشور، رویکردی پروژهمحور دارند و همواره فروغی را بهعنوان محور تحلیلها و روایتهای خود برجسته میکنند.
منتقدان صریح فروغی در زمان او
در ادامه نشست، علیمحمد طرفداری، دبیر علمی جلسه، با طرح پرسشی از ناصرالدین پروین، به بازتاب نگاه انتقادی او نسبت به محمدعلی فروغی در طول سالهای پژوهش اشاره کرد و پرسید که آیا در این سالها نقدی به رویکرد ستایشآمیز نسبت به فروغی داشته است یا نه.
پروین در پاسخ توضیح داد که نقدها و مخالفتها با فروغی محدود به نگاه امروز نیست و حتی در زمان حیات او نیز وجود داشته است. وی با اشاره به منابعی که در کتاب خود آورده، گفت در همان دوره چهرههایی چون عباس خلیلی، مدیر روزنامه «اقدام» و از مخالفان جدی فروغی، انتقادهای تند و صریحی علیه او مطرح میکردهاند؛ انتقادهایی که به گفته پروین در کتاب مستند شده است. او همچنین از زینالعابدین رهنما، مدیر روزنامه «ایران»، به عنوان یکی دیگر از منتقدان جدی فروغی در همان دوران یاد کرد که مطالب انتقادی شدیدی درباره عملکرد او منتشر میکرده است.
در ادامه این بخش، طرفداری بار دیگر پرسش خود را متوجه نگاه شخصی پروین کرد و خواست بداند آیا خود او نیز در مواجهه با ستایشگران فروغی نقد مشخصی داشته است. پروین در پاسخ گفت که برخی از ستایشگران فروغی از سر علاقه و دلبستگی شخصی به دفاع از او میپردازند و این مسئله را امری احساسی دانست. او افزود گروهی دیگر، بهویژه در خارج از کشور، رویکردی پروژهمحور دارند و همواره فروغی را بهعنوان محور تحلیلها و روایتهای خود برجسته میکنند.
مؤلف «سیرت فروغی» تأکید کرد که انگیزه او از نگارش این کتاب پاسخگویی به چنین جریانهایی نبوده و نگارش «سیرت فروغی» حاصل یک مسیر طولانی مطالعاتی است که شکلگیری اولیه آن به حدود ۳۰ سال پیش بازمیگردد. پروین همچنین به سابقه انتشار کتاب اشاره کرد و گفت این اثر تاکنون سه بار منتشر شده و چاپ اخیر آن با اعمال تغییراتی تازه و با عنوان فرعی «نویافتهها و ناگفتنیها» عرضه شده است.
وی یادآور شد که با وجود انتشار چاپ جدید، نسخههای پیشین کتاب همچنان در بازار کتاب موجود است و از پژوهشگران و علاقهمندان خواست در صورت مراجعه، چاپ جدید را که مبنای نشست حاضر بوده است، مدنظر قرار دهند.
آنچه به «سیرت فروغی» اضافه شده
در بخش بعدی جلسه، محبوبه جودکی، عضو هیأت علمی دانشنامه جهان اسلام، با اشاره به چاپ جدید کتاب «سیرت فروغی» گفت که نسخههای پیشین کتاب را مطالعه نکرده و بررسی او محدود به چاپ تازه بوده است. وی نخست به «یادداشت ویرایش تازه» در ابتدای کتاب اشاره کرد و پرسید آیا افزون بر این یادداشت، تغییری در محتوای کتاب نیز صورت گرفته است یا نه.
ناصرالدین پروین در پاسخ توضیح داد که چاپ جدید تنها به افزودن یک یادداشت محدود نیست و بخشهایی نیز به متن کتاب افزوده شده است. او با اشاره به اسنادی که در پایان کتاب آمدهاند، از جمله به سندی مربوط به لژ فراماسونری گفت که آن را مرحوم محسن میرزایی، از پژوهشگران تاریخ معاصر، در اختیار او گذاشته بوده است. به گفته پروین، تصویر منتشرشده از این سند در چاپ جدید آمده و اصل آن احتمالاً در مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر نگهداری میشود.
پروین در ادامه با اشاره به شیوه کار پژوهشی خود توضیح داد که بخش قابلتوجهی از زمانش صرف مراجعه به آرشیوها، اسناد و روزنامهها میشود و همین ماهیت آرشیوی کار سبب میشود برخی اسناد پس از مدتی دوباره بازیابی و وارد متن شوند. او افزود که علاوه بر اسناد، مقالات و مطالبی درباره منتقدان معاصر فروغی همچون زینالعابدین رهنما و عباس خلیلی نیز به انتهای کتاب افزوده شده است.
با توجه به پیشینه خانوادگی، روحیه و تربیت فروغی، انتظار نمیرفته که او راه مقابله مستقیم را انتخاب کند و از سوی دیگر، شخصیتی منزوی هم نبوده است. فروغی هر بار که به عرصه سیاست وارد شده، مسئولیتی را پذیرفته و آن را تا انتها انجام داده است.
فروغی از منظر الگو بودن قابل بررسی است
در ادامه این بخش، محبوبه جودکی به نقدی ساختاری درباره کتاب پرداخت و گفت اثر فاقد «فهرست اعلام» و «کتابنامه» است؛ کاستیای که بهویژه برای پژوهشگران، کار استناد و پیگیری منابع را دشوار میکند. او توضیح داد که در مواردی، ارجاعاتی کلی مانند «کسروی ۱۳۵۴» در متن آمده، اما مشخص نیست منظور کدام اثر کسروی است و خواننده ناچار است برای یافتن منبع، کل کتاب را ورق بزند.
جودکی سپس به «یادداشت ویرایش تازه» در ابتدای کتاب اشاره کرد و گفت بحث خود را از بخش «بازتاب انتشار کتاب» آغاز میکند. او با نقل بخشی از این یادداشت که در آن آمده است: «تجدید چاپهای کتاب سیرت فروغی و شمارگان آن نشان میدهد که موضوع این اثر برای شمار مهمی از ریشهیابان تاریخ خودکامگی و وابستگی وطنمان گیرایی داشته است»، پرسید چرا مؤلف از این زاویه، یعنی «خودکامگی و وابستگی» بر اهمیت اثر تأکید کرده است؟
به گفته جودکی، اگرچه تاریخ خودکامگی در ایران بارها روایت شده و تا حدی فرساینده به نظر میرسد، اما شخصیت فروغی به عنوان یک چهره دانشمند، فرهنگی، اهل قلم و روشنفکر زمانه خود، میتواند اهمیتی فراتر از این چارچوب داشته باشد. او تأکید کرد که فروغی از منظر الگو بودن برای نسلهای بعدی قابل بررسی است؛ بهویژه برای افرادی که دانش و علاقه سیاسی دارند و به دنبال الگوهایی برای ورود به عرصه سیاستاند.
جودکی در ادامه، سه رویکرد اصلی روشنفکران در مواجهه با قدرت سیاسی را برشمرد: نخست، همراهی با سیاستمداران و مشارکت در قدرت؛ دوم، کنارهگیری و انزوا و محدود شدن به فعالیتهای فرهنگی؛ و سوم، مقابله و مقاومت در برابر قدرت. او یادآور شد که گروه سوم اغلب با سرنوشتهایی چون زندان، تبعید، حبس یا کشته شدن روبهرو شدهاند.
به باور جودکی، با توجه به پیشینه خانوادگی، روحیه و تربیت فروغی، انتظار نمیرفته که او راه مقابله مستقیم را انتخاب کند و از سوی دیگر، شخصیتی منزوی هم نبوده است. او گفت فروغی هر بار که به عرصه سیاست وارد شده، مسئولیتی را پذیرفته و آن را تا انتها انجام داده است.
در همین لحظه، ناصرالدین پروین با قطع سخن جودکی، توضیحی کوتاه ارائه کرد و گفت که در همه موارد نمیتوان گفت مسئولیتها «پیشنهاد» شده، بلکه در برخی موارد ممکن است «مأموریت» به فروغی داده شده باشد.
در ادامه جودکی، سخنان خود را با بازگشت به این پرسش آغاز کرد که اقبال امروز به فروغی از کجا ناشی میشود. به اعتقاد او، این توجه بیش از آنکه ریشه در علاقه صرف به یک شخصیت تاریخی داشته باشد، ناشی از جستوجوی نسل جدید برای یافتن «راهی» در مواجهه با سیاست و قدرت است؛ نسلی که میخواهد بداند تعامل با حکومت چگونه باید باشد و چه الگویی میتواند پیش روی او قرار گیرد.
پروین کوشیده است «پلشتی و زشتی» فروغی را نه از مسیر اتهامات اثباتنشدهای چون یهودیزاده بودن یا فساد مالی – که خود مؤلف آنها را رد کرده – بلکه از منظر «سیرت سیاسی» نشان دهد؛ یعنی همکاری با سازوکار قدرت، شراکت در سرکوب، اغماض از نقض قانون و سکوت در بزنگاههای تاریخی.
جودکی تأکید کرد که کتاب «سیرت فروغی» آگاهانه بخش علمی، فرهنگی و فلسفی شخصیت فروغی را کنار گذاشته و تمرکز خود را بر وجه سیاسی او گذاشته است؛ فروغی به مثابه یک رجل سیاسی که در مقام وزیر، رئیسالوزرا و دیگر مناصب عالیه، حدود ۱۶ سال – و شاید بیشتر – به طور مستقیم در ساخت قدرت حضور داشته است. به گفته او، از ورود فروغی به مجلس دوم و رسیدن به ریاست مجلس، تا سال ۱۳۱۴ و ماجرای کنار رفتنش پس از شفاعت محدود در پرونده اسدی، یک خط ممتد از حضور فعال سیاسی قابل مشاهده است.
او درباره انگیزه اصلی مؤلف در این کتاب گفت که پروین کوشیده است «پلشتی و زشتی» فروغی را نه از مسیر اتهامات اثباتنشدهای چون یهودیزاده بودن یا فساد مالی – که خود مؤلف آنها را رد کرده – بلکه از منظر «سیرت سیاسی» نشان دهد؛ یعنی همکاری با سازوکار قدرت، شراکت در سرکوب، اغماض از نقض قانون و سکوت در بزنگاههای تاریخی.
در اینجا، ناصرالدین پروین با تأکید تصریح کرد که در کتاب، از فروغی در برابر اتهاماتی چون دزدی یا یهودی بودن دفاع کرده و آنها را نادرست دانسته است؛ زیرا به باور او این اتهامات نه مستندند و نه در تحلیل سیرت سیاسی فروغی نقشی دارند.
جودکی سپس به مفهوم «ابتذال اخلاقی» در کتاب اشاره کرد؛ مفهومی که به گفته او، در نظر مؤلف به معنای ناهماهنگی گفتار و کردار است. از این منظر، فروغی شخصیتی معرفی میشود که در خلوت و یادداشتها به تندی به رجال و شاهان میتازد، اما در عرصه رسمی، به مدح و اطاعت میپردازد و حتی به گرفتن لقب و موقعیت از همان کسانی تن میدهد که در گفتارشان تحقیرشان میکند. جودکی این دوگانگی را کانون اصلی نقد کتاب دانست.
در ادامه، او به منابع مورد استفاده در کتاب پرداخت و یادآور شد که بخش مهمی از استنادات، بر نوشتهها و یادداشتهای خود فروغی استوار است؛ یادداشتهایی که به گفته پروین «گنگ، تفسیرپذیر و آکنده از خودسانسوری و احتیاط» هستند و همین امر، خوانش آنها را دشوار میکند. جودکی همچنین به بخشهای مربوط به محیط پرورشی فروغی اشاره کرد و نقش پدرش، میرزا محمدحسین اصفهانی ذکاءالملک، را در شکلگیری شخصیت فکری و حرفهای او برجسته دانست.
در روایت تاریخی کتاب، جودکی مسیر زندگی فروغی را از دوران تحصیل در دارالفنون، فعالیت در دارالترجمه دولتی، تدریس در مدرسه علوم سیاسی و نقش پررنگ او در روزنامه «تربیت» مرور کرد و یادآور شد که در جریان جنبش مشروطه، نشانه روشنی از حضور سیاسی فعال فروغی دیده نمیشود. او به نکتهای در کتاب اشاره کرد که فروغی ۲۳ روز پیش از صدور فرمان مشروطه به «مجمع آدمیت» پیوسته بود.
در واکنش، ناصرالدین پروین توضیح داد که «مجمع آدمیت» لزوماً تشکیلات فراماسونی نبوده و این عنوان، بیشتر به جریان تجددخواهی سیاسی و نظم اجتماعی مربوط میشده است؛ تفسیرهایی که بعدها از سوی مخالفان، به پیوندهای ماسونی تعمیم داده شده است.
نقش فروغی در پذیرش اولتیماتوم روسیه
جودکی سپس به دوره ریاست فروغی بر مجلس، نقش او در انتخاب ناصرالملک به نیابت سلطنت و تعطیلی مجلس، و ماجرای اولتیماتوم روسیه و اخراج شوستر پرداخت. او نقش فروغی در پذیرش این اولتیماتوم، وزارت کوتاهمدت مالیه و انتقال سریع به وزارت عدلیه را یکی از نقاط کلیدی و مغفولمانده دانست که به باور او، شایسته بررسی عمیقتری در کتاب بوده است.
بخش مفصلتری از سخنان جودکی به نقش فروغی در دولتهای سردارسپه اختصاص داشت. او به وزارتهای مکرر خارجه و مالیه، و سپس نقش او در به سلطنت رسیدن رضاشاه اشاره کرد. در این بخش، با طرح نقلقولهایی از کسروی و دیگران، نطق تاجگذاری رضاشاه و ستایشهای اغراقآمیز فروغی نمونهای از «چاپلوسی سیاسی» معرفی شد.
در بحث سیاست خارجی، جودکی به واگذاری مصالح ایران در قالب پیمان سعدآباد، مسئله آرارات، و پذیرش مطالبات مالی بریتانیا در ماجرای «پلیس جنوب» اشاره کرد. ناصرالدین پروین در پاسخ، این اقدامات را نشانه تسلیم دولت به یک نیروی خارجی دانست و تأکید کرد که چنین هزینههایی نباید از ایران مطالبه میشد.
فروغی در مقابل خودکامگی رضاشاه سکوت کرد
جودکی همچنین به دوره نخستوزیری فروغی در اوج خودکامگی رضاشاه اشاره کرد؛ دورهای که به گفته او، فروغی «همه چیز را دید و سکوت کرد». نمونههایی چون بازداشت و مرگ سردار اسعد، پرونده اسدی، و سرنوشت میرزا طاهر تنکابنی، در کتاب به عنوان مصادیق این سکوت معنادار برجسته شدهاند.
در ادامه، او به نقش فروغی در شهریور ۱۳۲۰ و انتقال سلطنت به محمدرضاشاه پرداخت. به گفته جودکی، این اقدام معمولاً بزرگترین خدمت فروغی دانسته میشود، اما کتاب این پرسش را مطرح میکند که آیا اگر شخص دیگری نخستوزیر بود، نتیجه متفاوتی رقم میخورد؟
جودکی در پایان، به مقالات منتشرشده پس از مرگ فروغی اشاره کرد که در انتهای کتاب گرد آمدهاند؛ از جمله نوشتههای عمیدی نوری، عباس خلیلی و زینالعابدین رهنما. بهویژه مقاله تند رهنما، که فروغی را نماد سیاست تذبذب، سکوت و فرار از مسئولیت معرفی میکند، از نظر جودکی یکی از مهمترین اسناد برای فهم داوریهای معاصر درباره فروغی است.
در بخش پایانی نشست، علیمحمد طرفداری، دبیر جلسه، با اشاره به یک جمله مشهور فروغی («عجب باد سفاهتی میوزد») آن را از درخشانترین داوریهای او دانست و سپس دو نقد اصلی خود را متوجه کتاب کرد: نخست، نثر تلگرافی و روزنامهای اثر که به باور او، خواننده غیرمتخصص را دچار ابهام میکند؛ و دوم، نحوه مواجهه با مسئله یهودی بودن فروغی که به نظر طرفداری، صرفا به تبار فروغی فروکاسته شده و درباره خودِ فرد، بحث مستقلی صورت نگرفته است.
طرفداری با اشاره به برخی شواهد و خوانش شخصی خود از آثار فروغی، ازجمله کتاب «اندیشههای دور و دراز»، تأکید کرد که اینها صرفاً گمانها و نشانههاست و نه ادله قطعی. او در عین حال، برخی نقصهای روششناختی فروغی، از جمله ارجاع ندادن روشن در آثار ترجمهای، را یادآور شد.
این بخش از نشست، با گفتوگویی فشرده و گاه چالشی میان مؤلف، منتقد و دبیر جلسه، به نقطهای رسید که فروغی نه به عنوان یک اسطوره فرهنگی، بلکه به عنوان یک مسئله بازِ تاریخی، در معرض داوریهای چندلایه قرار گرفت.
۲۵۹
کد مطلب ۲۱۵۵۲۶۶
- خرید ارزان بلیط هواپیما از ۹۰۰ ایرلاین رزرو ارزان ۱.۵ میلیون هتل در سراسر دنیا خرید آنلاین بلیط قطار با بهترین قیمت انواع تورهای مسافرتی، برای هر نوع سلیقه اخذ ویزای آنلاین ۵۰ کشور در کوتاهترین زمان صدور فوری انواع بیمه مسافرتی داخلی و خارجی
-
عکس/ تقی ظهوری بازیگر قبل انقلاب در ۷۹ سالگی؛ سال ۱۳۷۰
-
فروغی؛ ناجی ایران یا شریک استبداد؟ / ناصرالدین پروین: محمدعلی فروغی عملا در جنبش مشروطه غایب است
-
خاطرات هاشمی: ، کارگرمان از نوق آمد، گفت، امسال از مجموعه اشجار پسته حدود ۳۰ تُن محصول به دست آمده


























