دولت چهاردهم در شرایطی دشوار و بیسابقه آغاز به کار کرد؛ وضعیتی که حاصل سالها انباشت بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، محیطزیستی و فشارهای بینالمللی است. تورم تصاعدی، ناترازیهای عینی و ذهنی در ساختارها، سفرۀ نامرئی مردم، فاصلههای عمیق اجتماعی و نبود اعتماد عمومی، تنها بخشی از چالشهایی است که پیش روی دولت قرار داشت و دارد. […]
دولت چهاردهم در شرایطی دشوار و بیسابقه آغاز به کار کرد؛ وضعیتی که حاصل سالها انباشت بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، محیطزیستی و فشارهای بینالمللی است. تورم تصاعدی، ناترازیهای عینی و ذهنی در ساختارها، سفرۀ نامرئی مردم، فاصلههای عمیق اجتماعی و نبود اعتماد عمومی، تنها بخشی از چالشهایی است که پیش روی دولت قرار داشت و دارد. در چنین وضعیتی، انتظار طبیعی آن است که نقد دولت، مسئولانه، مستدل و در راستای بهبود سیاستها و خدمات عمومی انجام شود. اما آنچه از روز انتخاب رئیس دولت چهاردهم در بخش مسلط فضای سیاسی و رسانهای کشور مشاهده کرده و میکنیم، فراتر از نقد و نزدیک به تخریب و سنگاندازی آگاهانه است؛ روندی که به جای ارتقای گفتوگوی عمومی، جایگاه ریاستجمهوری و اعتماد مردم را تهدید میکند.


























