آرمان، مطالبات، آرزو / جامعه به جای ایدئولوژی‌های زورآور، نیازمند «همسازی آرزوهای صنفی» است؟ / چگونگی تبدیل شدن اصلاح‌طلبی به نیروی «منفعت‌طلبی گروهی
آرمان، مطالبات، آرزو / جامعه به جای ایدئولوژی‌های زورآور، نیازمند «همسازی آرزوهای صنفی» است؟ / چگونگی تبدیل شدن اصلاح‌طلبی به نیروی «منفعت‌طلبی گروهی

جامعه به خودی خود مملو از آرزوهای وابسته به اقشار و صنوف گوناگون است. کار اهل فکر و سیاست، همساز کردن این آرزوهاست. به جای آنکه در انتظار ایدئولوگی تازه باشیم که آرمان‌های بزرگ بیافریند، در کار شناسایی شبکه آرزوهای جماعت‌های گوناگون و ایجاد پیوند میان آن ها باشیم. کار روشنفکری خلق یک سمفونی در […]

آرمان، مطالبات، آرزو / جامعه به جای ایدئولوژی‌های زورآور، نیازمند «همسازی آرزوهای صنفی» است؟ / چگونگی تبدیل شدن اصلاح‌طلبی به نیروی «منفعت‌طلبی گروهی

جامعه به خودی خود مملو از آرزوهای وابسته به اقشار و صنوف گوناگون است. کار اهل فکر و سیاست، همساز کردن این آرزوهاست. به جای آنکه در انتظار ایدئولوگی تازه باشیم که آرمان‌های بزرگ بیافریند، در کار شناسایی شبکه آرزوهای جماعت‌های گوناگون و ایجاد پیوند میان آن ها باشیم. کار روشنفکری خلق یک سمفونی در میان نواهای آرزومندانه گروه‌های اجتماعی است. کار روشنفکر توصیه به هر صنف و گروه اجتماعی است تا آرزواندیشی‌های خود را چنان توسعه دهد که با آرزو اندیشی‌های دیگر همسازی کند.

گروه اندیشه: دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی در یادداشتی که در کانال خودش منتشر کرده،به تحلیل چرخش گفتمانی در جامعه ایران، از "آرمان‌های ایدئولوژیک" به "مطالبات منفعت‌طلبانه" و در نهایت، پیشنهاد جایگزینی به نام "آرزو" به عنوان یک نیروی جمعی معتدل‌تر، می‌پردازد. اما بیان آرزوها و صورتبندی آنان را وظیفه روشنفکران می داند.

کاشی در یادداشت خود ابتدا به جاذبه مبتنی بر سلب و نفی اصلاح طلبان اشاره می کند و می نویسد: «جاذبه اصلاح‌طلبان به خاطر ایجاد یک آرمان مشترک نبود. به عکس، جاذبه آن ها به خاطر تخریب و ویران‌سازی آرمان‌های ایدئولوژیک بود. هر چه از حیث فلسفی گفتند، به کار ویران‌سازی آرمان‌هایی می‌آمد که در دهه‌های چهل و پنجاه پرورده و توسط نظام جمهوری اسلامی مصادره شده بود. نسل جدیدی که آن سال‌ها به عرصه سیاست آمد، ویران‌سازی آرمان‌های بزرگ را شرط آزادی و رهایی می‌پنداشت. اصلاح‌طلبان در فضای خلاء آرمان‌های جمعی، «مطالبات» را جایگزین کردند. اجتماع مدنی را قلمرو تعارض منافع ‌دیدند و خیال ‌کردند هر طبقه و گروه اجتماعی «مطالبات»ی دارد. سیاست را گشودگی به سوی این «مطالبات» ‌فهمیدند و دولت مطلوب‌شان دولتی بود که به این «مطالبات» رسیدگی کند. «مطالبات» معطوف به منافع مادی گروه‌ها و طبقات اجتماعی است. آرمان‌ها اما معطوف به همگان بود.»

او سپس به قدرت آرمان در مناسبات سیاسی و اجتماعی اشاره می کند و می نویسد: « آرمان‌ها بر همه گروه‌ها زورآوری می‌کرد. آن ها را به تبعیت از ارزش‌های اخلاقی و جمعی ترغیب می‌کرد. سوژه‌های جمعی و وجدان‌های جمعی می‌ساخت. کسانی بودند که عمر و هستی‌شان را برای آرمان‌های جمعی فدا می‌کردند. رفتارهای خاص‌گرایانه و منفعت طلبانه معمولاً وجدان فاعلان‌ش را معذب می‌کرد.»

از نظر کاشی «با اینهمه آرمان‌ها معصوم نبودند. وانمود می‌کردند خیر جمعی و مصالح عام انسانی را نمایندگی می‌کنند، اما نوبت به احراز مناصب سیاسی که رسید، معلوم شد به یک گروه خاص تعلق دارند. از نیروی اخلاقی آرمان‌ها سوء استفاده کردند تا بر مردم اعمال فشار کنند. همه را تسلیم و رام می‌خواستند.» او تاکید می کند سوء استفاده کنندگان از آرمان، خود را به نیروی عاطفی آرمان‌ها تجهیز کردند تا حذف دیگران و خالص سازی بهتر انجام شود و به عبارتی«از نیروی عاطفی آرمان‌ها استفاده کردند تا ماجراجویی‌های سیاسی خود را پیش ببرند.»

او تاکید می کند که «"مطالبات" خلع سلاح جامعه در مقابل آرمان‌های سرکوبگر بود. جامعه با پاره‌های مطالبه‌گر به خود رها شد. مطالبات آرمان ستیز بود. چون در مقابل زور اخلاقی آرمان، منفعت شخصی و گروهی را جانشین می‌کرد. هیچ گروهی نمی‌توانست مطالبات خود را تبدیل به یک عمل جمعی، طبقاتی و صنفی کند تا همان مطالباتش را تامین کند. تنها گروهی که توانست مطالبات خود را تماماً تامین کند، گروه‌های وابسته به حاکمیت بودند. آن ها می‌توانستند منافع خود را با آرمان‌های ایدئولوژیک‌شان ترکیب کنند بی‌آنکه دلنگران خیر عموم باشند. می‌توانستند هر چه را در سر می‌پرورند پیش ببرند بی‌آنکه وجدان معذب پیدا کنند.»

در میانه آرمان و مطالبات، کاشی به جایگزین و آلترناتیو خود برای رهایی از سرگشتگی ها و منازعات می اندیشد. او آرزو را جایگزین آرمان و مطالبات برای روشنفکران می داند. او می نویسد: «"آرزو" جایی میان مطالبات و آرمان‌ها می‌ایستد. نه آنقدر که آرمان‌ها می‌نمودند عام و جهانشمول است نه آنقدر که مطالبات می‌پروردند شخصی و منفعت جویانه است. ممکن است یک پزشک خواهان افزایش بیماری مردم باشد تا کار و کاسبی‌اش رونق داشته باشد، اما جامعه پزشکی با آرزوی سلامتی مردم زنده است. ممکن است یک کارگر کفاش تنها به کار و کاسبی شخصی خود بیندیشد، اما جامعه کفاشان، به حراست از پای مردم می‌اندیشند. ممکن است یک مهندس به منافع شخصی خود فکر کند، اما جامعه مهندسان به شهر و خانه زیبا و مقاوم فکر می‌کند. ممکن است یک معلم به گرفتاری‌های خود دلمشغول باشد اما اجتماع معلمان به ارتقاء فرهنگی و فکری مردم فکر می‌کنند. جامعه دزد و دغل‌کار و قاتل هم دارد. اما هیچ‌کدام از آن ها جامعه و صنف مشخص و شناخته شده‌ای نیستند.»

او در نهایت به نقش روشنفکران در شرایط کنونی جامعه ایران می پردازد و می نویسد: «جامعه به خودی خود مملو از آرزوهای وابسته به اقشار و صنوف گوناگون است. کار اهل فکر و سیاست، همساز کردن این آرزوهاست. به جای آنکه در انتظار ایدئولوگی تازه باشیم که آرمان‌های بزرگ بیافریند، در کار شناسایی شبکه آرزوهای جماعت‌های گوناگون و ایجاد پیوند میان آن ها باشیم. کار روشنفکری خلق یک سمفونی در میان نواهای آرزومندانه گروه‌های اجتماعی است. کار روشنفکر توصیه به هر صنف و گروه اجتماعی است تا آرزواندیشی‌های خود را چنان توسعه دهد که با آرزو اندیشی‌های دیگر همسازی کند.»

۲۱۶۲۱۶

کد مطلب ۲۱۵۴۷۸۵

    خرید ارزان بلیط هواپیما از ۹۰۰ ایرلاین رزرو ارزان ۱.۵ میلیون هتل در سراسر دنیا خرید آنلاین بلیط قطار با بهترین قیمت انواع تورهای مسافرتی، برای هر نوع سلیقه اخذ ویزای آنلاین ۵۰ کشور در کوتاه‌ترین زمان صدور فوری انواع بیمه مسافرتی داخلی و خارجی
  • آرمان، مطالبات، آرزو / جامعه به جای ایدئولوژی‌های زورآور، نیازمند «همسازی آرزوهای صنفی» است؟ / چگونگی تبدیل شدن اصلاح‌طلبی به نیروی «منفعت‌طلبی گروهی

    آرمان، مطالبات، آرزو / جامعه به جای ایدئولوژی‌های زورآور، نیازمند «همسازی آرزوهای صنفی» است؟ / چگونگی تبدیل شدن اصلاح‌طلبی به نیروی «منفعت‌طلبی گروهی

  • کتابی در باره زنان اندیشمند شیعه که در دانشگاه پرینستون کلید خورد / زنان به عنوان مراجع دینی / مرور مجموعه مقالات «مرجعیت دینی زنان در اسلام شیعی

    کتابی در باره زنان اندیشمند شیعه که در دانشگاه پرینستون کلید خورد / زنان به عنوان مراجع دینی / مرور مجموعه مقالات «مرجعیت دینی زنان در اسلام شیعی

  • دو بال توسعه: «مشروعیت» و «همبستگی» /  بی‌نظمی هزینه‌های امنیتی حکومت را افزایش می‌دهد / تحلیل ریشه بحران از  گسست اذهان عمومی تا فرار مغزها

    دو بال توسعه: «مشروعیت» و «همبستگی» / بی‌نظمی هزینه‌های امنیتی حکومت را افزایش می‌دهد / تحلیل ریشه بحران از گسست اذهان عمومی تا فرار مغزها

  • چالش قانون و شریعت از دیروز تا امروز

    چالش قانون و شریعت از دیروز تا امروز